فرستادهفرستاده، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

فرستاده ای از آسمان بی کران رحمت

برای دیروز که چشمانت از درد، تر شد...

1394/6/16 19:36
نویسنده : میزبان
396 بازدید
اشتراک گذاری

برای اولین بار به زمین افتادی..

حال خیلی بدی بود برایم.

اولین بار بود که انگار زمین می خوردم

هراسی که به گریه بدل شده بود با تمام وجودت از صورت کوچک و زیبایت فریاد می شد.

قلبم از حرکت ایستاد انگار. 

و من به حقیقت آنجا دعا کردم که آرام شوی.

و اصلا نمی دانستم که به جز در آغوش کشیدنت چه کار دیگری می توانم بکنم.

و تو انگار که شانه ام را برای ابراز دردت تنها مونس یافته باشی، با تمام وجود گریه کردی.

.

سخت تر آن بود که..

دیگر هیچ وقت تو را آنگونه که بلند کردم، بلند نمی کنم..

.

این اولین بار بود که احساس کردم در قبال تو چقدر پرم از احساس و عطف و وابستگی...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله نرگست
28 شهریور 94 19:17
چقدر روضه بووود
ملیجه
7 بهمن 95 1:59
امان.. شه زاده که افتد به زمین شاه می افتد علی اکبر لیلا علی اکبر لیلا... هعی وای..