فرستادهفرستاده، تا این لحظه: 8 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره

فرستاده ای از آسمان بی کران رحمت

دکتر رفتن 24 هفته

1393/11/28 10:14
نویسنده : میزبان
144 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز با مامانی رفتیم دکتر.. من الان 24 هفته است که هستم به لطف خدا.

صدای قلب منو شنیدن و گفتن حالش خدا رو شکر خیلی خوبه. رشدش هم عالی بوده.

اما مامانی همچنان محکوم به استراحته. آخه چرا با روح لطیفش این کارو می کنن؟؟ سوال

عیب نداره به جاش من از دیروز دارم بهش دلداری می دم که نه مامان جونم اینا برای خودتم خوبه. رشد می کنی مثل من و هی می تونی کلی کار عقب مونده انجام بدی هوراجشن

می پرسید چطوری دلداری می دم؟؟ بهتون می گم! از دیروز که رفتیم دکتر و خانم دکتره صدای قلب ما رو خواست بشنوه از خواب بیدار شدیم و انقدر به در و دیوار خونمون کوبیدیم و زدیم و بالا و پایین کردیم که مامان جون بفهمه داریم دلداریش می دیمخندونک دیدید من چه دخمل خوبی امبغل

حتما وقتی به دنیا بیام هم بابایی جونم کلی قدرمو می دونه که در غیابش این همه هوای مامانمو داشتم. وای بابایی دوستت دارم.. می دونم که تو هم کلی منو دوست داری (این ابراز محبت دخترونه است یهو می زنه بالا. وسط هر حرف و جاییخجالت)

خلاصه این بود خاطره یک روز دکتر رفتن من و مامانزیبا

پسندها (1)

نظرات (1)

گلبرگ
3 اسفند 93 18:17
هزار بار ماشاالله، انقدر قلمت دلچسبه، آدم دلش می خواد مامان بشه!!!
میزبان
پاسخ
به حق 5 تن دو سال دیگه دو قلو داشته باشی