درد دلی با محبوبم.. قرآن
دست و دلت ک بسته باشد
بغض ک گلویت را فشار دهد
خسته ک باشی از تمام مشرکانه های دنیای پست
کاری ک از دستانت بر نیاید و نتوانی قدمی برداری
قلبت ک از همه حرفها و رخدادها ب درد آمده باشد
زبانت ک بند آمده باشد از همه زمین و زمانه
...
دوست داری آن شانه قدیمی ک شبها و روزهای زیادی مامن بی قراریهایت بوده است, باز هم باشد و باز هم... باز هم
..
امان از قلبی ک دلش ب تپیدن نمیرود
..
دلم چند جرعه قرآن میخواهد
چند پیاله آیه های حقی ک جانم را احیا کند
دلم یک بغل سوره های معطر میخواهد
دلم یک صباح بی نگرانی, قرآن میخواهد
...
چشمان تو در ملکوت آسمان است... دیشب خواب آسمان را دیدم!
---
پ.ن: این متن فقط ثبت دل تنگی ای بود ک حتی جانی برایم نگذاشته ک بیشتر از آن حرفی بزنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی