سوره زلزال.. برای احوال حالایم
سوره زلزال را بار ها خوانده ام. اصلا کتاب ادبی اش را جفت و جور کرده ایم. سوره ای با بلندی های بسیار. آن قدر پر از جرف که فقط چندبار خواندنش، انگار که همه قرآن را خوانده باشی.. با این سوره همیشه خاطرات خاص تکان دهنده و با کمی طعم زلزال داشته ام. اما این بار.. به سان هر بار که سوره ها غافلگیرم می کنند، جور دیگری برایم خوانده شد. صبح بود. مثل همه صبح ها. با این تفاوت که از کنار رز ها و سبزه های خیس خورده و آبشار طلایی زمینی کنار خانه مان گذر می کردم.. زمینش هرچه داشت بیرون ریخته بود. از انواع گیاهان... قیامتی است وقت رویش، وقت از خاک بیرون زدن، و وقتی که هرچه در چنته هست فاش می شود! باید زلزله ای به پا شده باشد برای ...
نویسنده :
میزبان
8:17